رئیس جمهور ترامپ در مورد آنچه از تعرفههای جدید و عظیم خود میخواهد، ثابت قدم نیست، و این ممکن است روزنهای برای شرکای تجاری باشد تا لفاظیهای گاهبهگاه او را در مورد تمایل به تجارت "متقابل" آزمایش کنند. بلوف او را بخوانید و تعرفه صفر را بر روی همه کالاها و خدمات دوجانبه پیشنهاد دهید.
البته این یک شانس طولانی است. ما مدتهاست فکر میکردیم که خط "متقابل" آقای ترامپ عمدتاً یک چرخش سیاسی است که هدف آن راضی کردن جمهوریخواهان و مشاغلی است که تعرفههای او ممکن است دائمی نباشند. وال استریت این خط را تا هفته گذشته با تاسف دردناکی خرید. حقیقت این است که آقای ترامپ تعرفهها را به خاطر خودشان دوست دارد و به نظر میرسد واقعاً باور دارد که ایالات متحده با ساخت یا پرورش هر چیزی که مصرف میکند فقط در 50 ایالت، پیشرفت خواهد کرد.
این پیامی است که رئیس چرخنده تعرفه او، پیتر ناوارو و وزیر بازرگانی هاوارد لوتنیک، ارائه میدهند: مذاکره را فراموش کنید. آقای ترامپ عمدتاً همین پیام را میدهد، همانطور که روز پنجشنبه پست کرد (ما شما را از همه حروف بزرگ در امان خواهیم داشت): "برای بسیاری از سرمایهگذارانی که وارد ایالات متحده میشوند و مبالغ هنگفتی سرمایهگذاری میکنند، سیاستهای من هرگز تغییر نخواهد کرد."
اما هرگز واقعاً در ذهن متحول آقای ترامپ به معنای هرگز نیست. یک روز بعد، با ادامه سقوط بازارهای مالی، رئیس جمهور این پیام را در Truth Social ارسال کرد:
"به تازگی یک تماس بسیار سازنده با تو لام، دبیرکل حزب کمونیست ویتنام داشتم، که به من گفت ویتنام میخواهد در صورت توافق با ایالات متحده، تعرفههای خود را به صفر کاهش دهد. من از طرف کشورمان از او تشکر کردم و گفتم مشتاقانه منتظر دیداری در آینده نزدیک هستم."
بدون شک آقای ترامپ سعی داشت (و شکست خورد) از خونریزی بازار جلوگیری کند، اما این همچنین یک گشایش تجاری برای ویتنام و بقیه جهان است. یک گزینه تلافی است، که این همان کاری است که چین روز جمعه انجام داد. این خطر تشدید تعرفهها از سوی آقای ترامپ را به همراه دارد، و اکثر کشورها نمیتوانند ایالات متحده را به اندازه چین مجازات کنند. حداقل در ابتدا، سایر شرکای تجاری ایالات متحده میتوانند پیشنهاد حذف همه تعرفهها و سایر موانع غیرتعرفهای بین دو کشور یا بلوک تجاری را بدهند.
آقای ترامپ ممکن است این خط مذاکره را جعل کند، اما ارزش آزمایش کردن را دارد. اگر بازارها به آشفتگی ادامه دهند، یا اگر رکود اقتصادی در پیش باشد و رتبه تایید او کاهش یابد، رئیس جمهور ممکن است نیاز به یک راه فرار برای حفظ آبرو احساس کند. این میتواند زمانی باشد که او تصمیم میگیرد تعرفههای خود را نه به عنوان دائمی، بلکه به عنوان استراتژی مذاکره نابغهای که مدافعانش ادعا میکنند، بچرخاند.
پیشنهاد ویتنام یک پیشنهاد زیرکانه است. آقای ترامپ هفته گذشته هانوی را با تعرفه خودسرانه 46 درصدی مورد اصابت قرار داد و تو لام نرخ صفر را در ازای آن ارائه میدهد. صفر بهترین نتیجه برای هر دو کشور خواهد بود، اما اگر یک معامله در نهایت با نرخ تعرفه بسیار پایینتری به پایان برسد، یک پیشرفت خواهد بود.
به نظر میرسد منطق مشابهی آقای ترامپ را متقاعد کرده است که از تعرفههای بیشتر بر کانادا و مکزیک در هفته گذشته خودداری کند، حداقل برای کالاهایی که تحت توافق تجاری USMCA از دوره اول او واجد شرایط هستند. با توجه به سازگاری اقتصاد آن با ایالات متحده و انگلدوستی آقای ترامپ، بریتانیا نیز میتواند یک نامزد معامله تجاری باشد. ایلان ماسک در این آخر هفته با آقای ترامپ در مورد تعرفهها اختلاف نظر داشت و گفت که فکر میکند تعرفهها بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید صفر باشد. ایده خوبی است.
ما در این مورد پولیانش نیستیم. آقای ترامپ واقعاً ممکن است باور داشته باشد که "اختلال کوچکی" که او از تعرفههای خود پیشبینی کرده است، به زودی جای خود را به دوران جدیدی از شکوفایی خواهد داد. اگر لفاظی او در مورد تعرفههای متقابل صرفاً یک چرخش باشد، بقیه جهان میتوانند ترتیبات تجاری جایگزینی را دنبال کنند که ایالات متحده را پشت سر بگذارد. اما گزینه صفر ارزش یک بار امتحان کردن را دارد.